خدا پدرش را بیامرزد!
جملهای که وقتی پزشکی یا جراحی خوب کار کرده باشد و سلامت شخصی را برگردانده باشد می شنویم.
اتفاقاً جمله خوبی است و قدرشناسی ما را می رساند. اما دقت کنیم که در چه مواقعی بیشتر چنین قدردانی صورت می گیرد.
در حوزه سلامت وقتی فردی مبتلا به بیماری یا مشکلی شد و بعد تحت درمان قرار گرفت و نتیجه خوبی از آن درمان حاصل شد بسیار قدرشناسی میکند. به به! عجب دکتر خوبی بود دردم را برطرف کرد و هیچی حس نکردم؛ قلبم را عمل کرد و الان خیلی خوب کار می کند؛ به خاطر درد کلیه نمیتوانستم بخوابم ولی الان راحت شدم؛ چاق بودم و قند خونم بالا بود ولی الان وزنم را کم کردم و قند خونم را کنترل.

حالا ببینیم آیا وقتی که دست اندرکاران سلامت، از پزشک، متخصص تغذیه، تا متخصص ورزش، متخصص روان، توصیه های پیشگیرانه می کنند و راهکارهایی ارائه می دهند که خیلی از بیماری ها، هم بیماری های جسمی، هم بیماری های روان کمتر اتفاق بیفتد چقدر از آنها قدردانی می شود
بیایید بین این دو یعنی بین توجه به اهمیت درمان و اهمیت پیشگیری مقایسه کنیم
هم از لحاظ مالی، هم از لحاظ اجتماعی، هم از لحاظ ذهنی و زبانی ما درمان را بیشتر می پذیریم و برایش بیشتر خرج می کنیم و نیز از آن بیشتر سپاسگزاریم. به عبارت دیگر، ما کمتر حواسمان به پیشگیری از بیماری هاست و برای آن حاضر نیستیم خیلی هزینه کنیم یا از افراد دلسوز دانایی که ما را در حوزه سلامت راهنمایی می کنند خوب تشکر کنیم. اما وقتی پای درمان می رسد چه از نوع دارو، چه از نوع عمل جراحی، چه از نوع رژیم های عجیب و غریب، حاضریم کلی پول بدهیم و بسیار پدر بیامرزی بفرستیم برای آن درمانگر خوب. البته که حق پزشک یا متخصص سلامتی که فردی را درمان میکند همین است که ازش قدردانی شود و نیاز مالی اش برطرف و بلکه بیشتر.
بحث من اینجا بحث اولویت هاست و اولویت کلان سلامت
وضع در کشور ما و در جامعه ما و شاید جاهای دیگر دنیا این طور است؛ در حالیکه تحقیقات سلامت و تجارب کشورها و سازمانهای بهداشت و سلامت نشان داده که وقتی بحث پیشگیری بیشتر مورد توجه باشد و در آن حوزه تلاش شود خیلی از دردها و رنجها و خیلی از هزینه ها را کم میکند
احتمالاً یک دلیل آن این تمایل روانشناختی انسان ها به دفع رنج اخیر باشد و نیز میل به راحتی و هرچه بادا باد و دم را غنیمت شمردن از نوع منفی و همچنین فوری بودن بهبود. کمتر کسی حاضر است که برنامه ریزی و تلاش دراز مدت تر اصولی کند تا سلامتش بیشتر حفظ شود اما وقتی درد و رنج آمد و بیماری تن را فرسود و روان را آزرده کرد، آن وقت دیگر نمی شود همین طوری دست روی دست گذاشت و اقدام فوری و داروی فوری و عمل جراحی فوری خیلی مورد توجه قرار می گیرد. البته دم پزشکان و متخصصینی که اینها را تجویز یا اعمال می کنند گرم
تا وقتی که با کمک وزارت بهداشت و سازمان های سلامت در کشور ما و با گسترش فرهنگ پیشگیری از بیماری ها و دقت کردن به راهنمایی ها و توصیه های علمی و مشفقانه متخصصین سلامت اولویت ها را به سمت پیشگیری از بیماریها تغییر ندهیم و برای آن بودجه بیشتری تعیین نکنیم و بیمه ها را در جهت تأمین بخش بیشتری از هزینه های آن سوق ندهیم و از متخصصان سلامتی که برای پیشگیری زحمت می کشند و مرتب از آن صحبت می کنند و راهکار عملی ارائه می دهند خوب قدردانی نکنیم، داریم مسیر را اشتباه می رویم. بزرگراه را ول کردیم و ره به سنگلاخ سپرده ایم.
اگر این تغییر مسیر مثبت اتفاق بیفتد بیماری ها کمتر، دردها و مرگ و میر کمتر، هزینه ها هم کمتر و از آن سو کیفیت زندگی و شادی و نشاط بیشتر می شود. بنابراین اولویت ما باید در جلوگیری از اتفاق افتادن بیماری های مزمن و خیلی از دیگر بیماری ها باشد. این پیشنهاد به معنای نادیده گرفتن نقش مهم درمانگران حوزه درمان و اثر شفابخش و حیاتی داروها و عمل های جراحی و کلیه اقدامات پزشکی درمانی نیست. آنها قطعاً جای خود را دارند و جایگاهشان والاست و مهم؛ چرا که گاهی پیشگیری ها جواب نمی دهد، بیماری ها بدون اثرپذیری کافی از فرد اتفاق میافتد و ناخواسته، یا گاهی جنبه های ارثی قوی دارد یا شرایط طوری است که محیط یا رفتار فرد را نمیتوان به سمت سالمتر سوق داد. بنابراین درمان آنها مهم است اما باز تاکید می کنم باید اولویت های سلامت را بشناسیم و در این مسیر گام برداریم.
با سپاس فراوان از همه دستاندرکاران سلامت به خصوص آنها که در راه پیشگیری گامهای بلند بر می دارند و مخاطبین خود را آگاه می کنند و به امید در مسیر بزرگراه قرار گرفتن خودروی سلامت جامعه ما.
خدا پدر همه پیش گیران حیطه سلامت را بیامرزد گرچه اثر مفیدشان را هنوز خوب متوجه نشده ایم.